خلاصه داستان: مردی به نام آراز عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده، ولی مارال با مرد دیگری ازدواج می کند. آراز که می فهمد نرسیدنش به مارال به واسطه دعایی بوده که مادرش در یک پوست نوشته، تصمیم می گیرد این دعا و دیگر طلسم های وارد شده به زندگی اش را نابود کند اما...
خلاصه داستان: «زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می خواهد. قلعه ای می خواهد که جان پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه ای محکم تر از عشق نیست. بدهید همه جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش، پادشاه شما عاشق شد…»
خلاصه داستان: گوهر پس از فوت همسرش یک سال درس می خواند و با موفقیت در آزمون کنکور در رشته پزشکی قبول می شود. حالا او با نوه اش هم دانشگاهی می شود و همین موضوع ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه پیش می آورد.
خلاصه داستان: "یاغی" روایتگر درامی پر فراز و نشیب از سفر یک قهرمان است که شخصیت های متنوعی از طبقات مختلف اجتماعی در مسیر با او همراه می شوند یا برایش مانع می تراشند. یاغی باید از مرز درد و خستگی عبور کند.
خلاصه داستان: در زمین، ناصر، خلافکار خردهپای بدشانس و شرطبند همیشه بازنده، میخواهد دست به آخرین و بزرگترین قمار زندگیاش بزند. تا قبل از آن، او باید خودش را از دست دشمنانی که به خونش تشنهاند پنهان کند..... در مریخ، لونا، بانوی زمینی-مریخی و مشاور املاک و امور اقامت مریخ، درگیر و دار مشکلات کار و زندگی خانوادگی، در انتظار بسته مرموزی است که قرار است از زمین به دستش برسد......