خلاصه داستان: «زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می خواهد. قلعه ای می خواهد که جان پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه ای محکم تر از عشق نیست. بدهید همه جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش، پادشاه شما عاشق شد…»
خلاصه داستان: غلام در جنوب ایران غواص است. او به ستاره علاقه دارد. یک روز ستاره که بدهی سنگینی بالا آورده و ظلی حکم جلب او را گرفته است، از غلام کمک می خواهد. غلام تصمیم می گیرد به ستاره کمک کند. غلام برای حل مشکل ستاره از مرتضی کمک می گیرد. غلام و مرتضی با هم همراه می شوند و خودشان را به دردسرهای زیادی می اندازند، در حالی که هر مانعی که از پیش رو برمی دارند، مانع بزرگتری سر راهشان می بینند که باید بر آن غلبه کنند. از آن طرف سیاوش به دلایل علاقه ای که به شیرین دارد، باید ستوده، شوهر سابق شیرین را تعقیب کند و بفهمد ستوده دنبال چیست، چرا که شیرین به دنبال انتقام از ستوده است. غلام که از قبل سیاوش را می شناسد، برای حل یکی از مشکلاتی که با آن رو به رو می شود، به کمک سیاوش نیاز پیدا می کند و این باعث می شود سیاوش هم با غلام و مرتضا همراه شود و داستان بدهی ستاره به ظلی و داستان انتقام شیرین از ستوده، به هم گره بخورد.
خلاصه داستان: کمدی «نیسان آبی» جدیدترین سریال طنز فیلیمو است که هادی بعد از ساخت آثار پرمخاطب سینمایی همچون «آینه بغل»، «رحمان ۱۴۰۰» و «من سالوادور نیستم» می سازد. فیلمنامه «نیسان آبی» را سعید دولتخانی و سعید هوشیار بر اساس فیلمنامه سینمایی «نیسان آبی» نوشته کمیل روحانی به نگارش درآورده اند. نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشم پور است و نیسان آبی اش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید روی نیسانش کار می کند و ریال روی ریال می گذارد تا چرخ زندگی اش بچرخد که البته سخت می چرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگی اش و شغلی بهتر! البته قصه ها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمی دارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت می کنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی می سازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است و خانواده و خانواده.
خلاصه داستان: «دینامیت» فیلم کمدی است از لایه های گوناگون جامعه با طنز موقعیت و گفتاری که توانسته لقب پرفروش ترین فیلم سینمای ایران را از آن خود کند. دینامیت داستان آپارتمانی را روایت می کند که افراد مختلفی در آن سکونت دارند. دو طلبه، یک ساقی و دو دختر جوان در این ساختمان با تضادهای فکریشان باعث موقعیت های خنده داری می شوند.